واقعا بررسی کردن موسیقی و هنر یه کشور توی یه مقاله نمی گنجه ولی من تا اونجا که بتونم مقدمه چینی میکنم و ساز هاشونو و هنرمنداشونو معرفی میکنم ...
از دوستان هم میخوام نمونه بذارن ... با اجازه ی مدیریت محترم :gol:
+ از جناب بالیوود می خواهم تا بقیه رو تو این تاپیک دعوت کنه چون بنده امکانش رو ندارم که همه بیان و زیاد وارد نیستم !!!
__________________________________________________ _________
چون واقعا بحث طولانیه فعلا مقدمه و شاخه بندی موسیقی شونو میگم ...
+ چون اطلاعات زیاد وسیع نبود از منابع مختلفی کمک گرفتم .... ولی ویرایش کردم ....
__________________________________________________ __________
یه سری توضیح : E در نوشتار تركی ، معمولاً صدای فتحه می دهد. Erdal Erzincan چنین خوانده می شود: اَردال اَرزینجان ، همچنین حرف C در نوشتار تركی برابر با حرف ج به كار می رود.
در تركیه امروزی هفت نوع موسیقی جریان دارد كه به طور كم یا زیاد بدان ها پرداخته می شود. 1- موسیقی كلاسیك عثمانی Klasik Osmanlı müziği 2- موسیقی خلق ترك Xalq Müziği 3- صانات موسیقی Sanat müziği 4- موسیقی آرابسك Arabesk müzik 5- موسیقی مذهبی Ilahiler muzik 6- موسیقی پاپ تركی Türk Pop müziği 7- موسیقی سمفونیك Symphonic music یا همان چیزی كه در ایران زیر عنوان موسیقی كلاسیك اروپایی می شناسیم.
سازهای امروزی موسیقی تركیه عبارتند از: باقلاما سازی با پنج تا هفت سیم كه در چهار اندازه متفاوت ساخته و نواخته می شود. عود Oud ،لاوتا Lavta (عود دسته بلند)، جومبوش Cümbüş سازی جدید برگرفته از عود و بانجو، قانون Kanun ، تنبور Tanbur ، نی Ney ، تار Tarبا همان الگوی تار آذری، كارا دنیز كمانچه سی Karadeniz Kemencesi به معنی كمانچه دریای سیاه كه در فرهنگ یونانی لیرا خوانده می شود. زورنا Zurna یا همان سرنا، كاوال Kaval (نی چوپانی)، چیگیرتما Çigirtma سازی بادی ساخته شده از استخوان بال عقاب كه امروزه تقریباً منسوخ شده و به گمانم نظیر قوشمه كرمانج های خودمان است. می Mey (بالابان)، تولوم Tulum (نی انبان)، سیپسی Sipsi (نی زبانه دار تكی)، چیفته Çifte (نی جفتی یا چیزی شبیه دوزله كردی)، دووال Davul (دهل)، ناقارا Nagara ، تف Tef (دایره) و كاسیك Kasik (قاشقك).
موسیقی كلاسیك عثمانی (Klasik Osmanlı müziği)
امپراتوری عثمانی با هویت اسلامی، یکی از تمدن های پر قدرت جامعه بشری است که از ۱۲۹۹ تا ۱۹۲۲ میلادی در منطقه مدیترانه حکومت میکرد. این امپراتوری در اوج قدرت خود (قرن ۱۶ میلادی) مناطق آسیای صغیر (تركیه امروزی)، بخش های غربی خاورمیانه، قسمتهایی از شمال آفریقا، قسمتی از جنوب شرقی اروپا تا قفقاز را در بر می گرفت. قلمرو حکومتی آن ها در اوج قدرت به ۵/۶ میلیون کیلومتر مربع (هفت برابر تركیه امروزی) رسید. عثمانی ها كه حدود سه قرن همسایه دیوار به دیوار حكومت صفوی در ایران بودند، جنگ های خونینی را با سربازان ایرانی پشت سرگذاشتند. تفاوت اصلی ایشان با صفویان، تأكید بر سنی گرایی در مقابل شیعی گرایی بود. در نتیجه نگاه ویژه ای به هنر و به خصوص موسیقی داشتند. این توجه عالمانه كم كم به شكل گیری نوعی موسیقی در تاریخ بشر منجر شد كه هیچ نظیری ندارد و امروزه تنها با عنوان موسیقی عثمانی شناخته می شود. جالب این كه موسیقیدان برجسته ای چون عبدالقادر مراغی سر از دربار عثمانی درآورد و به این ترتییب بخشی از فرهنگ موسیقایی ایران زیر سایه عثمانی ها به حیات خود ادامه داد. فرزند و نوه عبدالقادر نیز تا پایان عمر در استانبول، پایتخت امپراطوری عثمانی زیستند.
سازهای متداول موسیقی عثمانی شامل نی، قانون، دایره، عود و نوعی ساز كششی به نام یایلی تنبور Yayli Tanbur است. شیوه گردش ملودی در این موسیقی به گونه ای است كه برای گوش های ایرانی و عربی آشنا می نماید و در عین حال، یك حالت غریبی هم دارد.
فواصل موسیقی عثمانی با نظایر خود در موسیقی دستگاهی ایران و موسیقی عربی دارای تفاوت هایی است. اما این تفاوت ها به گونه ای نیست كه نتوان نظیر آن را در موسیقی ایران یا عرب نیافت. برای مثال همواره فواصل ماهور، همایون و چهارگاه در موسیقی عثمانی شنیده می شود كه با ماهور و همایون و چهارگاه ما دقیقاً یكی نیست و هر شنونده حتی ناآگاه ایرانی هم زود تشخیص می دهد این موسیقی مربوط به فرهنگ دیگری است. با این وجود من شباهت هایی میان موسیقی عثمانی و موسیقی مذهبی بوشهر دیدم و پیشتر در باره اش نوشتم.
امروزه موسیقی عثمانی صرفاً در شیوه خاصل خود ارائه نمی شود. بلكه گستره بزرگی از اجراهای خالص و نیمه خالص را می شنویم. برای مثال،تركیب آن با گونه های دیگر موسیقی تركیه، خیلی رواج دارد و گویا ترك ها برای حفظ میراث نیاكان شان به این نتیجه رسیده اند كه صرفاً نگاه موزه ای به موسیقی پرشكوه امپراطوری عثمانی نداشته باشند. نمونه ای از اجرای امروزی تر موسیقی عثمانی با صدای سیبل جان Sibel CAN تا اندازه ای جهت گیری هنری ترك ها را نشان می دهد.
دامنه به روز كردن موسیقی قدیم دوره عثمانی حتی به حوزه موسیقی پاپ هم كشیده شده است. در این گونه تنظیم ها، ابتدا تلاش می كنند با سازهایی مرتبط، شنونده را در حال و هوای آن دوران قرار دهند و در ادامه، با استفاده از عناصر موسیقی پاپ و آرابسك تا جایی پیش می روند و بار دیگر شنونده را به دوره عثمانی پرتاب می كنند.
موسیقی خلق ترك Xalq Müziği
موسیقی بومی یا محلی و یا به قول خود ترك ها موسیقی خلق Xalq Müziği، دارای كارگان گسترده تری نسبت به سایر گونه هاست. این گستردگی را نخست در فواصل می توان یافت و سپس در شیوه ملودی پردازی و نهایتاً تنوع ریتمیك. اما از آن جا كه نگاه ترك ها به این گونه موسیقایی خیلی محترمانه است، در نتیجه سایر موسیقی هایشان وامدار موسیقی خلق اند. امروزه بازسازی یا آهنگسازی بر اساس موسیقی های محلی در تركیه، خیلی رونق دارد و چه بسیار هنرمندانی كه شهرت شان را از این راه به دست آورده اند.
تقریباً به غیر از باقلاما، عود، قانون، نی و دایره، سایر سازهای تركیه، بومی تلقی می شوند. حتی تار آذری كه به جغرافیای شمال شرق تركیه تعلق دارد. هر یك از سازهای بومی این سرزمین، همانند كشور خودمان در جغرافیای مشخصی رونق فراوان دارند و در جاهای دیگر یا هیچ و یا كمتر به كار می روند. برای مثال كارا دنیز كمانچه سی (لیرا)، بیشتر در سواحل شمال تركیه نواخته می شود. این ساز در واقع میراث مشترك فلات آناتولی و منطقه بالكان در جنوب شرق اروپاست. در یونان هم خیلی طرفدار دارد و نوازنده ای به نام ماتیوس چند سال پیش كنسرت مشتركی با اردشیر كامكار در تالار وحدت برگزار كرد.
یكی دیگر از سازهای بومی تركیه تولوم Tulum نام دارد كه دقیقاً همان نی انبان، ساز آشنای سواحل خلیج فارس خودمان است. اینك نمونه ای از همنوازی تولوم (نی انبان تركی) با كارا دنیز كمانچه سی را بشنوید كه چارچوب ملودی البته ماهیت كردی دارد و ادوات آوایی خواننده نیز به روشنی از تعلق آن به فرهنگ كردی حكایت می كند.
می گویند در اوایل قرن بیستم، سازی برگرفته از عود و بانجو ساخته و در حضور آتاتورك نواخته می شود. بنیانگزار جمهوری تركیه از صدای ساز خیلی خوشش می آید و نام جومبوش Cümbüş بر آن می گذارد. یعنی سازی كه انسان را به جنبش وا می دارد. این ساز نه چندان قدیمی كه به هر حال اینك جزو میراث فرهنگی تركیه محسوب می شود، صدایی به مراتب قوی تر از دوتار و حتی باقلاما دارد و از نظر رنگ صوتی (سونوریته) كمی به سه تار ایرانی شبیه است. داوود سولاریDavut Sulari، شاخص ترین نوازنده آن در تركیه محسوب می شود و البته الان مرحوم شده است.
باقلاما امروزه پر طرفدارترین و مهم ترین ساز تركیه محسوب می شود كه تقریباً در همه موسیقی های رایج، كاربرد دارد. این ساز در اندازه های مختلف ساخته می شود و در گونه ای از آن كه سیم بم ندارد بیشتر در موسیقی خلق استفاده می شود. در نتیجه، شنونده آن صدای همیشگی باقلاما را زیر پنجه هنرمندان موسیقی بومی یا خلق تركیه نمی شنود.
ایكی تلی İki teli همان دوتار است و در فلات آناتولی به فراوانی یافت می شود. شاید نتوان به صراحت گفت دوتار، ساز اختصاصی ترك های جهان است ولی اگر آماری بنگریم، از غرب چین تا شرق اروپا، هر جا ترك زبانی پیدا شود، با دوتار و یا سازهایی شبیه آن زیر عنوان قوپوز و چگور آشناست. به طور استثنا، من در موسیقی ترك های قشقایی، دوتار ندیدم یا اگر بوده، الان دیگر نیست. به جایش سه تار قشقایی می نوازند.
صانات موسیقی Sanat müziği
امروزه موسیقی عثمانی، نقش درجه اولی در فرهنگ موسیقایی ترك ها ندارد. به جای آن یك موسیقی تقریباً خالص تركی با عنوان صانات (بر گرفته از واژه صنعت به معنی هنر) چهار ستون اصلی موسیقی تركیه را تشكیل می دهد. از نظر جایگاه، می توان آن را هم ارز موسیقی دستگاهی خودمان دانست كه اولاً ریشه در فرهنگ خودی دارد و دوماً در همه جای كشور، درك و دریافت می شود. بنابراین می توان گفت موسیقی صانات، در واقع ادامه جریان موسیقی عثمانی با تأكید بیشتر بر عناصر فرهنگ تركی و دوری از عناصر عربی است و در حال حاضر به نوعی موسیقی اصلی تركیه محسوب می شود. شنیدن نمونه ای از موسیقی صانات در اوایل ضبط گرامافون به نیكی نشان می دهد كه این نوع موسیقی چه ارتباط تنگاتنگی با موسیقی دوره عثمانی داشته است و سپس با شنیدن نمونه های امروزی، به راحتی می توان چرخش موسیقی تركیه از خوانش های تركی-عربی ادوار پیشین به تركی نسبتاً خالص را احساس كرد.
عارف ساق Arif Sağ هنرمند بزرگ و شهیر تركیه، سال 1945 میلادی در آشكاله از توابع شهر ارزروم دیده به جهان گشود و در پنج سالگی نواختن نی چوپانی Kavall را آغاز كرد. در شش سالگی صدای گرامافون را شنید. وقتی هفت ساله بود، در دكان كوماش دَدَه Kumaş Dede در شهر ارزینجان Erzincan با ساز باقلاما Bağlama آشنا شد. این دكان محل رفت و آمد و گردهمایی استادانی چون داوود سولاری Davut Sulari، عاشیق دایمی Aşik Daimi، علی اكبر چیچك Ali Ekber çiçek، عاشیق بیهانی Aşik Beyhani و عاشیق كمتر یوسف Aşik Kemter Yusuf بود. پانزده ساله كه شد به استانبول سفر كرد و در جمعیت موسیقی آكسارای Aksaray Musiki cemiyeti شاگرد محمد نیدا تفنگچی Mehmet Nida Tüfenkçi گردید. این دوره آموختن موسیقی برای عارف ساق خیلی مهم بود و در شكل گیری شیوه نوازندگیش تأثیر بسزایی داشت. عارف ساق در سال 1963 اولین صفحه گرامافون خود را منتشر كرد و در سال 1965 به عنوان نوازنده باقلاما در رادیو استانبول مشغول به كار شد.
عارف ساق اولین هنرمندی بود كه در یك دوره از سال 1987 تا 1991 به عنوان نماینده مردم، وارد پارلمان تركیه شد. وی كه نفوذ عمیقی در موسیقی محلی تركیه دارد تا كنون بیش از چهل هزار شاگرد در مدرسه موسیقی اش زیر عنوان ASM (Arif Sağ Music) پرورش داده است. در این جا نمونه ای از توجه وی به سازها و ملودی های محلی را می توانید بشنوید. به ویژه استفاده زیبای وی از كارا دنیز كمانچه سی یا همان لیرا، شنیدنی است.
علاوه بر كنسرت های تكنوازی فراوانش، می توان به كنسرت وی در سال 1996 با همراهی اركستر فیلارمونیك شهر كلن آلمان اشاره كرد. دو شاگرد ممتازش اردال ارزنجان Erdal Erzincan و اِروال پارلاك Erol Parlak در این برنامه همراهی اش كردند.
اردال ارزینجان Erdal Erzincan متولد 1971 در آشكاله از توابع شهر ارزروم و همشهری عارف ساق است. در دوران كودكی به موسیقی محلی و ساز باقلاما روی آورد. وی از سال 1981 در استانبول اقامت گزید و از سال 1985 زیر نظر عارف ساق به تكمیل آموخته هایش پرداخت. پس از عارف ساق او شاخص ترین چهره باقلامانوازی تركیه و به خاطر همنوازی اش با كیهان كلهر در ایران نیز شناخته شده ترین هنرمند ترك محسوب می شود. اردال نیز همانند استادش عارف ساق برآمده از موسیقی محلی است و در بیشتر اجراهایش نیم نگاهی به سازهای محلی دارد.
دكتر ارول پارلاك Erol Parlak تكنیكی ترین نوازنده در خصوص نواخت های غیر سنتی باقلاما محسوب می شود. وی كه هم اكنون ریاست بخش موسیقی شرقی دانشگاه موسیقی استانبول را بر عهده دارد، یكی از سه شاگرد نامی عارف ساق است.
تولگا ساق Tolga Sağ فرزند و یكی از سه شاگرد مشهور عارف ساق، با تشكیل یك گروه چهار نفره با همراهی اردال ارزینجان و دو تن دیگر، آلبوم عشق ما، ترانه های تركی Türküler Sevdamız را منتشر كرد. بعدها به دلیل استقبال زیاد به صورت آلبوم های شماره 1، 2 و 3 به ترتیب در اختیار مردم قرار گرفت. در نمونه ای كه اینك خواهید شنید، او و همراهانش به نیكی از تغییر ریتم و مدولاسیون بهره برده اند و آهنگی نسبتاً طولانی ولی جذاب را نواخته و خوانده اند.
نشه ایلماز Neşe Yılmaz كه با نام هنری زارا Zara شهرت دارد، سال 1976 در شهر آدیامان Adıyaman (جنوب تركیه) به دنیا آمد. در سال 1991 مقام اول مسابقه آواز استانبول را دریافت كرد و دو سال بعد در 1993 بار دیگر همین عنوان را از آن خود كرد و بانوی آواز تركیه شد. در سال 1998 نخستین آلبوم وی با نام آونتو Avuntu به معنی آرامش منتشر شد. دومین آلبومش با عنوان زمانی گلدی ZAMANI GELDİ (وقتش رسیده) در سال 2005 مخاطبانش را در شگفتی دیگری فرو برد. یكی از ویژگی های هنری زارا اجرای موسیقی در چندین گونه متفاوت است. او آوازها و ترانه های محلی (موسیقی خلق)، موسیقی صانات و موسیقی پاپ را با قدرت می خواند.
اگر به صدای تار در این آهنگ محلی دقت كنید، می بینید شباهت زیادی با صدای تار خودمان دارد، در حالی كه از نظر ساختمانی همان تار آذری است. چون ترك ها سیم های آن را خیلی شل كوك می كنند، در نتیجه صدای همیشگی تار آذری نمی دهد و به همین دلیل كمی به صدای تار ایران نزدیك است. همچنین استفاده از صدای نی چوپانی در ابتدا آهنگ، حرفه ای به نظر می رسد. در نمونه بعدی، تكنیك بالای باقلاما نوازی خیلی جلب توجه می كند. دقت كنید سرعت نوازندگی ساز كاملاً در خدمت فرهنگ تركی است.
هر سرزمینی یك نشانه و یا نماد موسیقایی دارد كه شاید در جای دیگر نتوان آن را به همان كیفیت یافت. برای مثال ترانه نوایی همیشه یادآور خراسان است و یا آواز ابوعطا به پیشانی مناطق كویری و مركزی ایران نقش بسته است. در فلات آناتولی نیز چنین آوازهایی وجود دارند.
موسیقی آرابسك Arabesk müzik
در آغاز قرن بیستم میلادی، گونه ای موسیقی باكلام زیر عنوان ترانه های میخانه ای Meyhane Şarkılari در شهر استانبول رایج بود كه شاید بتوان آن ها را به لحاظ كاركرد اجتماعی برابر با موسیقی لاله زاری خودمان دانست. مجریان این نوع موسیقی در ابتدا كولی ها و شنوندگانش نیز عموماً طبقه كارگری بودند. بعدها با پیدایش دستگاه های ضبط گرامافون و سپس رادیو، گروهی دیگر از هنرمندان شهری و آموزش دیده ترك جذب آن شدند. در نتیجه یك موسیقی چند رگه پدید آمد كه علاوه بر عناصر تركی، نشانه هایی از موسیقی عرب و كولی نیز در آن بود. نمونه ضبط های اوایل قرن بیستم به لحاظ صدادهی (سونوریته) شباهت جالبی به موسیقی عصر پهلوی اول و دوم در ایران دارند. چنان كه اگر كلام شان تركی نبود، برخی از آن ها را می شد به عنوان موسیقی ایرانی معرفی كرد. زهرا بیلیر Zehra Bilir یكی از این دسته خوانندگان قدیمی تركیه است كه سال 1913 در شهر مالاتیا به دنیا آمد و دوم جولای 2007 میلادی در شهر استانبول دیده از جهان فرو بست. از وی آهنگ هایی بر صفحات گرامافون و نوارهای ریلی به یادگار مانده است.
پس از فروپاشی امپراطوری عثمانی در طول جنگ جهانی نخست (1917-1914 میلادی) و شكل گیری جمهوری تركیه در سال 1927، علاوه بر رونق ترانه های میخانه ای، كم كم تركیب جدیدی از موسیقی اصیل تركی و موسیقی عربی به جامانده از دوران امپراطوری عثمانی پدید آمد. این نوع موسیقی كه در واقع تلفیق دو فرهنگ تركی و عربی و تا حدی عناصری از موسیقی كولی ها است، امروزه با عنوان آرابسك Arabesk شناخته می شود كه در برخی موارد ممكن است به جای فرهنگ عربی، یكی از فرهنگ های مجاور تركیه مانند ایرانی، یونانی، ارمنی و یا گرجی قرار بگیرد. در حال حاضر شاخص ترین خوانندگان موسیقی آرابسك ابراهیم تاتلی سس İbrahim Tatlıses و اورهان گنجه بای Orhan Gencebay هستند.
چنان كه اشاره گردید گاهی موسیقی آرابسك به جای تركیب موسیقی تركی با عربی، از عناصر غیر عرب نیز بهره می گیرد كه در این جا نمونه ای از آهنگ های كشور خودمان را خواهید شنید. خانم گیلای Gülay متولد سال 1970 استانبول، ترانه ای می خواند كه ملودی اصلی آن حدود 2000 كیلومتر دورتر از زادگاهش شكل گرفته است و همچنان در جنگل های سرسبز مازندران خوانده می شود.
اگر احتمالاً گوش هایتان با این ملودی بیگانه است، نمونه اصلی اش با صدای زنده یاد عصمت بابلی (دلكش) را بشنوید و سپس نمونه تقلیدی آن توسط هنرمندان بوشهری را هم بشنوید و مقایسه كنید. توجه كنید كه نسخه تركی این آهنگ با تغییراتی متناسب با فرهنگ موسیقی تركیه همراه است.
موسیقی مذهبی Ilahiler muzik
در هم تنیدگی موسیقی عثمانی با موسیقی مذهبی تركیه به گونه ای است كه جداسازی آن ها را سخت می نماید. تنها می توان به كاركرد، اشعار متفاوت و همچنین میزان استفاده از سازهای گوناگون اشاره كرد. وجه مشترك موسیقی عثمانی، موسیقی مذهبی و موسیقی صوفیان تركیه در فواصل موسیقایی و شیوه گردش نغمات است. یعنی شباهت شنیداری این سه گونه موسیقی، شنونده را به این نتیجه می رساند كه فقط یك نوع موسیقی را می شنود ولی چون كاركرد متفاوتی دارند، بهتر است هر یك را در جایگاه خودش بررسی كنیم.
بخش مهمی از موسیقی مذهبی تركیه در اذان و خوانش قرآن جلوه دارد. ترك ها بر خلاف ایرانیان، قرآن را به شیوه عربی نمی خوانند و خوانش منحصر به فردی دارند. در واقع با استفاده از عناصر موسیقی دوران عثمانی، همچنان صدای قرآن در مساجد این كشور به گوش می رسد.
اذان به عنوان مهم ترین شعار مسلمانی در این كشور بسیار شنیده می شود و امكان ندارد شما هنگام وقت های پنجگانه نماز در شهری كوچك یا بزرك باشید و صدای اذان را نشنوید. همانند كشورمان الگوی خوانش اذان چندگانه است. برخی بیشتر عربی شنیده می شوند و برخی نیمه عربی و برخی دیگر كاملاً با الگوی تركی خوانده می شوند. خوانش اذان با كلام تركی اگر چه خیلی رایج نیست ولی به هر حال هست و در این جا نمونه ای را خواهید شنید.
موسیقی صوفیان قونیه را نیز می بایست در همین گروه بررسی كرد. زیرا صوفی گری اساساً یك تشكل برآمده از مذهب است. در حال حاضر شهر قونبه مركز این نوع موسیقی به شمار می رود اگر چه در استانبول هم مواردی وجود دارد. سماع دراویش قونیه با نوعی موسیقی مخصوص همراهی می شود كه از نظر ساختاری، همان موسیقی عثمانی است. تفاوت اصلی اش در این است كه تنها با سازهای ملی تركیه به همراه كلام اجرا می شود. در حالی كه موسیقی عثمانی امروزی، گاه با استفاده از سازهای غربی و عموماً خانواده ویولون نیز شنیده می شود.
موسیقی پاپ تركی Türk Pop müziği
امروزه موج موسیقی پاپ همه دنیا را گرفته و گریزی از آن نیست. مهم ترین تفاوت این گونه موسیقی ها، میزان وفاداری شان به فرهنگ كشورهای مختلف است وگرنه از نظر ساختار و چیدمان و صدادهی، كم و بیش همه موسیقی های زیر عنوان پاپ، فضایی مشترك دارند. بر این اساس موسیقی پاپ تركیه را به دو شاخه اصلی می توان تقسیم كرد. دسته نخست كه عنوان موسیقی پاپ تركی به درستی بر پیشانی اش می نیشیند و دسته دوم، یك موسیقی كاملاى بیگانه با فرهنگ موسیقی تركیه و صرفاً دارای كلام تركی. بیشتر نمونه های موسیقی پاپی كه امروزه در این سرزمین تولید می شوند، به نسبتی كم یا زیاد از عناصر فرهنگ تركی بهره مندند، گاه خیلی غنی و گاه كمی ضعیف تر. گاه یك آهنگ پاپ می توان یافت كه از نظر نزدیكی به عناصر فرهنگ خودی، هیچ كمبودی ندارد و صرفاً چیدمانش بر اساس موسیقی همه پسند پاپ شكل گرفته است.
برخی ترانه های پاپ تركیه، فقط كلام تركی دارند و دیگر هیچ. نمونه وطنی اش را كم نداریم كه فقط كلام فارسی خوانده می شود. می توان گفت یك نوع موسیقی پاپ جهانشمول وجود دارد كه همانند شلوار جین در كشورهای مختلف مصرف می شود و البته مصرف كنندگانش به زبان محلی خود صحبت می كنند.
اجرای موسیقی و كلام غیر تركی نیز در این كشور كم و بیش رواج دارد. هنرمندانی كه به زبان های دیگر آشنایی دارند، معمولاً در كارنامه هنری شان، نمونه هایی از موسیقی های غیر تركی دیده می شود. نمونه اش خانم زاراست كه علاوه بر اجرای ترانه های خلقی، موسیقی صانات و پاپ، به زبان انگلیسی هم می خواند. البته این موسیقی صددرصد غیر تركی است كه تنها توسط یك خواننده ترك زبان اجرا شده است.
موسیقی سمفونیك Symphonic music
موسیقی غربی از نوع سمفونیك، در زمان حیات آخرین پاشاهای عثمانی پا به این سرزمین نهاد. یعنی تقریباً همزمان با ورود موسیو لومر به ایران، یك آهنگساز توانا كه اسمش را فراموش كرده ام، افسار این نوع موسیقی در سرزمین ترك ها را به دست گرفت و خیلی زود ایشان را با دنیای موسیقی پر هیمنه سمفونیك آشنا كرد. در نتیجه اركستر سمفونیك آنكارا امروزه قوی ترین اركستر سمفونیك خاورمیانه محسوب می شود. جالب است بدانید از جمله رهبران مهمان اركستر یاد شده، دو تن از هنرمندان ایرانی به نام های علی رهبری و شهرداد روحانی هستند. در خصوص آهنگسازان موسیقی سمفونیك تركیه هیچ اطلاعی ندارم. پس بماند برای بعد و اینك دو مورد جالب را پی می گیرم.
شما اگر اهل گیتار كلاسیك باشید، حتماً اجراهای خانم لی لی افشار را دیده یا شنیده اید كه معمولاً آهنگی با عنوان كارا توپراك kara toprak به معنی خاك سیاه را اجرا می كنند. آهنگساز این اثر زیبا، عاشیق ویسل شاطراوغلو Âşık Veysel Şatıroğlu همان هنرمند موسیقی بومی تركیه است كه پیشتر نمونه ای از كار وی را شنیدید. البته نسخه پیانویی و گیتاری آن را كسان دیگری تنظیم كرده اند. در واقع یك ملودی موسیقی خلق تركیه (محلی) با پرداخت مناسب به یك قطعه كلاسیك برای گیتار تبدیل شده است.
نمونه دوم مارش معروف آلاتوركا Alaturka ساخته ولفانگ آمادئوس موتزارت است كه بیشتر آن را با عنوان مارش ترك می شناسند. گفتی است امپراطوری عثمانی در اوج قدرت خویش، حدود ده سالی وین پایتخت اتریش امروزی را در اختیار داشت و هنگامی كه سربازان اشغالگر عثمانی با موسیقی ویژه نظامی رژه می رفتند، موتزارت جوان از انگاره (تم) موسیقی آن ها بهره می گیرد و این قطعه زیبا را با لحاظ عناصر موسیقی كلاسیك می سازد. حتماً اجرای مارش ترك با پیانو را بارها و بارها شنیده اید. شنیدن نسخه تركی آن با هنرمندی ارول پارلاك Erol Parlak شاید برای تان جالب باشد.
* هادی سپهری دانش آموخته موسیقی ایرانی در مقطع كارشناسی سال 1356 خورشیدی (1977 میلادی) در شهر تهران متولد شد. وی موسیقی را نزد اساتید مختلفی همچون بهمن رجبی، کامبیز گنجه ای، جمشید محبی، مهندس حمیدرضا رضایی، شریف لطفی، زنده یاد عطا جنگوک، حسین مهرانی و شاهپور رحیمی آموخته است. در سال 1367 (1988 میلادی) با سفر به کشور ترکیه باقلاما را دید و دل داد و همچنان نزد تولگا ساق Tolga sağ هنرمند بزرگ تركیه ادامه می دهد. وی اولین و تنها دارنده كارت رسمی تدریس باقلاما در ایران محسوب می شود.
+ عکس سازها و هنرمندان به زودی ....:gol:
از دوستان هم میخوام نمونه بذارن ... با اجازه ی مدیریت محترم :gol:
+ از جناب بالیوود می خواهم تا بقیه رو تو این تاپیک دعوت کنه چون بنده امکانش رو ندارم که همه بیان و زیاد وارد نیستم !!!
__________________________________________________ _________
چون واقعا بحث طولانیه فعلا مقدمه و شاخه بندی موسیقی شونو میگم ...
+ چون اطلاعات زیاد وسیع نبود از منابع مختلفی کمک گرفتم .... ولی ویرایش کردم ....
__________________________________________________ __________
یه سری توضیح : E در نوشتار تركی ، معمولاً صدای فتحه می دهد. Erdal Erzincan چنین خوانده می شود: اَردال اَرزینجان ، همچنین حرف C در نوشتار تركی برابر با حرف ج به كار می رود.
در تركیه امروزی هفت نوع موسیقی جریان دارد كه به طور كم یا زیاد بدان ها پرداخته می شود. 1- موسیقی كلاسیك عثمانی Klasik Osmanlı müziği 2- موسیقی خلق ترك Xalq Müziği 3- صانات موسیقی Sanat müziği 4- موسیقی آرابسك Arabesk müzik 5- موسیقی مذهبی Ilahiler muzik 6- موسیقی پاپ تركی Türk Pop müziği 7- موسیقی سمفونیك Symphonic music یا همان چیزی كه در ایران زیر عنوان موسیقی كلاسیك اروپایی می شناسیم.
سازهای امروزی موسیقی تركیه عبارتند از: باقلاما سازی با پنج تا هفت سیم كه در چهار اندازه متفاوت ساخته و نواخته می شود. عود Oud ،لاوتا Lavta (عود دسته بلند)، جومبوش Cümbüş سازی جدید برگرفته از عود و بانجو، قانون Kanun ، تنبور Tanbur ، نی Ney ، تار Tarبا همان الگوی تار آذری، كارا دنیز كمانچه سی Karadeniz Kemencesi به معنی كمانچه دریای سیاه كه در فرهنگ یونانی لیرا خوانده می شود. زورنا Zurna یا همان سرنا، كاوال Kaval (نی چوپانی)، چیگیرتما Çigirtma سازی بادی ساخته شده از استخوان بال عقاب كه امروزه تقریباً منسوخ شده و به گمانم نظیر قوشمه كرمانج های خودمان است. می Mey (بالابان)، تولوم Tulum (نی انبان)، سیپسی Sipsi (نی زبانه دار تكی)، چیفته Çifte (نی جفتی یا چیزی شبیه دوزله كردی)، دووال Davul (دهل)، ناقارا Nagara ، تف Tef (دایره) و كاسیك Kasik (قاشقك).
موسیقی كلاسیك عثمانی (Klasik Osmanlı müziği)
امپراتوری عثمانی با هویت اسلامی، یکی از تمدن های پر قدرت جامعه بشری است که از ۱۲۹۹ تا ۱۹۲۲ میلادی در منطقه مدیترانه حکومت میکرد. این امپراتوری در اوج قدرت خود (قرن ۱۶ میلادی) مناطق آسیای صغیر (تركیه امروزی)، بخش های غربی خاورمیانه، قسمتهایی از شمال آفریقا، قسمتی از جنوب شرقی اروپا تا قفقاز را در بر می گرفت. قلمرو حکومتی آن ها در اوج قدرت به ۵/۶ میلیون کیلومتر مربع (هفت برابر تركیه امروزی) رسید. عثمانی ها كه حدود سه قرن همسایه دیوار به دیوار حكومت صفوی در ایران بودند، جنگ های خونینی را با سربازان ایرانی پشت سرگذاشتند. تفاوت اصلی ایشان با صفویان، تأكید بر سنی گرایی در مقابل شیعی گرایی بود. در نتیجه نگاه ویژه ای به هنر و به خصوص موسیقی داشتند. این توجه عالمانه كم كم به شكل گیری نوعی موسیقی در تاریخ بشر منجر شد كه هیچ نظیری ندارد و امروزه تنها با عنوان موسیقی عثمانی شناخته می شود. جالب این كه موسیقیدان برجسته ای چون عبدالقادر مراغی سر از دربار عثمانی درآورد و به این ترتییب بخشی از فرهنگ موسیقایی ایران زیر سایه عثمانی ها به حیات خود ادامه داد. فرزند و نوه عبدالقادر نیز تا پایان عمر در استانبول، پایتخت امپراطوری عثمانی زیستند.
سازهای متداول موسیقی عثمانی شامل نی، قانون، دایره، عود و نوعی ساز كششی به نام یایلی تنبور Yayli Tanbur است. شیوه گردش ملودی در این موسیقی به گونه ای است كه برای گوش های ایرانی و عربی آشنا می نماید و در عین حال، یك حالت غریبی هم دارد.
فواصل موسیقی عثمانی با نظایر خود در موسیقی دستگاهی ایران و موسیقی عربی دارای تفاوت هایی است. اما این تفاوت ها به گونه ای نیست كه نتوان نظیر آن را در موسیقی ایران یا عرب نیافت. برای مثال همواره فواصل ماهور، همایون و چهارگاه در موسیقی عثمانی شنیده می شود كه با ماهور و همایون و چهارگاه ما دقیقاً یكی نیست و هر شنونده حتی ناآگاه ایرانی هم زود تشخیص می دهد این موسیقی مربوط به فرهنگ دیگری است. با این وجود من شباهت هایی میان موسیقی عثمانی و موسیقی مذهبی بوشهر دیدم و پیشتر در باره اش نوشتم.
امروزه موسیقی عثمانی صرفاً در شیوه خاصل خود ارائه نمی شود. بلكه گستره بزرگی از اجراهای خالص و نیمه خالص را می شنویم. برای مثال،تركیب آن با گونه های دیگر موسیقی تركیه، خیلی رواج دارد و گویا ترك ها برای حفظ میراث نیاكان شان به این نتیجه رسیده اند كه صرفاً نگاه موزه ای به موسیقی پرشكوه امپراطوری عثمانی نداشته باشند. نمونه ای از اجرای امروزی تر موسیقی عثمانی با صدای سیبل جان Sibel CAN تا اندازه ای جهت گیری هنری ترك ها را نشان می دهد.
دامنه به روز كردن موسیقی قدیم دوره عثمانی حتی به حوزه موسیقی پاپ هم كشیده شده است. در این گونه تنظیم ها، ابتدا تلاش می كنند با سازهایی مرتبط، شنونده را در حال و هوای آن دوران قرار دهند و در ادامه، با استفاده از عناصر موسیقی پاپ و آرابسك تا جایی پیش می روند و بار دیگر شنونده را به دوره عثمانی پرتاب می كنند.
موسیقی خلق ترك Xalq Müziği
موسیقی بومی یا محلی و یا به قول خود ترك ها موسیقی خلق Xalq Müziği، دارای كارگان گسترده تری نسبت به سایر گونه هاست. این گستردگی را نخست در فواصل می توان یافت و سپس در شیوه ملودی پردازی و نهایتاً تنوع ریتمیك. اما از آن جا كه نگاه ترك ها به این گونه موسیقایی خیلی محترمانه است، در نتیجه سایر موسیقی هایشان وامدار موسیقی خلق اند. امروزه بازسازی یا آهنگسازی بر اساس موسیقی های محلی در تركیه، خیلی رونق دارد و چه بسیار هنرمندانی كه شهرت شان را از این راه به دست آورده اند.
تقریباً به غیر از باقلاما، عود، قانون، نی و دایره، سایر سازهای تركیه، بومی تلقی می شوند. حتی تار آذری كه به جغرافیای شمال شرق تركیه تعلق دارد. هر یك از سازهای بومی این سرزمین، همانند كشور خودمان در جغرافیای مشخصی رونق فراوان دارند و در جاهای دیگر یا هیچ و یا كمتر به كار می روند. برای مثال كارا دنیز كمانچه سی (لیرا)، بیشتر در سواحل شمال تركیه نواخته می شود. این ساز در واقع میراث مشترك فلات آناتولی و منطقه بالكان در جنوب شرق اروپاست. در یونان هم خیلی طرفدار دارد و نوازنده ای به نام ماتیوس چند سال پیش كنسرت مشتركی با اردشیر كامكار در تالار وحدت برگزار كرد.
یكی دیگر از سازهای بومی تركیه تولوم Tulum نام دارد كه دقیقاً همان نی انبان، ساز آشنای سواحل خلیج فارس خودمان است. اینك نمونه ای از همنوازی تولوم (نی انبان تركی) با كارا دنیز كمانچه سی را بشنوید كه چارچوب ملودی البته ماهیت كردی دارد و ادوات آوایی خواننده نیز به روشنی از تعلق آن به فرهنگ كردی حكایت می كند.
می گویند در اوایل قرن بیستم، سازی برگرفته از عود و بانجو ساخته و در حضور آتاتورك نواخته می شود. بنیانگزار جمهوری تركیه از صدای ساز خیلی خوشش می آید و نام جومبوش Cümbüş بر آن می گذارد. یعنی سازی كه انسان را به جنبش وا می دارد. این ساز نه چندان قدیمی كه به هر حال اینك جزو میراث فرهنگی تركیه محسوب می شود، صدایی به مراتب قوی تر از دوتار و حتی باقلاما دارد و از نظر رنگ صوتی (سونوریته) كمی به سه تار ایرانی شبیه است. داوود سولاریDavut Sulari، شاخص ترین نوازنده آن در تركیه محسوب می شود و البته الان مرحوم شده است.
باقلاما امروزه پر طرفدارترین و مهم ترین ساز تركیه محسوب می شود كه تقریباً در همه موسیقی های رایج، كاربرد دارد. این ساز در اندازه های مختلف ساخته می شود و در گونه ای از آن كه سیم بم ندارد بیشتر در موسیقی خلق استفاده می شود. در نتیجه، شنونده آن صدای همیشگی باقلاما را زیر پنجه هنرمندان موسیقی بومی یا خلق تركیه نمی شنود.
ایكی تلی İki teli همان دوتار است و در فلات آناتولی به فراوانی یافت می شود. شاید نتوان به صراحت گفت دوتار، ساز اختصاصی ترك های جهان است ولی اگر آماری بنگریم، از غرب چین تا شرق اروپا، هر جا ترك زبانی پیدا شود، با دوتار و یا سازهایی شبیه آن زیر عنوان قوپوز و چگور آشناست. به طور استثنا، من در موسیقی ترك های قشقایی، دوتار ندیدم یا اگر بوده، الان دیگر نیست. به جایش سه تار قشقایی می نوازند.
صانات موسیقی Sanat müziği
امروزه موسیقی عثمانی، نقش درجه اولی در فرهنگ موسیقایی ترك ها ندارد. به جای آن یك موسیقی تقریباً خالص تركی با عنوان صانات (بر گرفته از واژه صنعت به معنی هنر) چهار ستون اصلی موسیقی تركیه را تشكیل می دهد. از نظر جایگاه، می توان آن را هم ارز موسیقی دستگاهی خودمان دانست كه اولاً ریشه در فرهنگ خودی دارد و دوماً در همه جای كشور، درك و دریافت می شود. بنابراین می توان گفت موسیقی صانات، در واقع ادامه جریان موسیقی عثمانی با تأكید بیشتر بر عناصر فرهنگ تركی و دوری از عناصر عربی است و در حال حاضر به نوعی موسیقی اصلی تركیه محسوب می شود. شنیدن نمونه ای از موسیقی صانات در اوایل ضبط گرامافون به نیكی نشان می دهد كه این نوع موسیقی چه ارتباط تنگاتنگی با موسیقی دوره عثمانی داشته است و سپس با شنیدن نمونه های امروزی، به راحتی می توان چرخش موسیقی تركیه از خوانش های تركی-عربی ادوار پیشین به تركی نسبتاً خالص را احساس كرد.
عارف ساق Arif Sağ هنرمند بزرگ و شهیر تركیه، سال 1945 میلادی در آشكاله از توابع شهر ارزروم دیده به جهان گشود و در پنج سالگی نواختن نی چوپانی Kavall را آغاز كرد. در شش سالگی صدای گرامافون را شنید. وقتی هفت ساله بود، در دكان كوماش دَدَه Kumaş Dede در شهر ارزینجان Erzincan با ساز باقلاما Bağlama آشنا شد. این دكان محل رفت و آمد و گردهمایی استادانی چون داوود سولاری Davut Sulari، عاشیق دایمی Aşik Daimi، علی اكبر چیچك Ali Ekber çiçek، عاشیق بیهانی Aşik Beyhani و عاشیق كمتر یوسف Aşik Kemter Yusuf بود. پانزده ساله كه شد به استانبول سفر كرد و در جمعیت موسیقی آكسارای Aksaray Musiki cemiyeti شاگرد محمد نیدا تفنگچی Mehmet Nida Tüfenkçi گردید. این دوره آموختن موسیقی برای عارف ساق خیلی مهم بود و در شكل گیری شیوه نوازندگیش تأثیر بسزایی داشت. عارف ساق در سال 1963 اولین صفحه گرامافون خود را منتشر كرد و در سال 1965 به عنوان نوازنده باقلاما در رادیو استانبول مشغول به كار شد.
عارف ساق اولین هنرمندی بود كه در یك دوره از سال 1987 تا 1991 به عنوان نماینده مردم، وارد پارلمان تركیه شد. وی كه نفوذ عمیقی در موسیقی محلی تركیه دارد تا كنون بیش از چهل هزار شاگرد در مدرسه موسیقی اش زیر عنوان ASM (Arif Sağ Music) پرورش داده است. در این جا نمونه ای از توجه وی به سازها و ملودی های محلی را می توانید بشنوید. به ویژه استفاده زیبای وی از كارا دنیز كمانچه سی یا همان لیرا، شنیدنی است.
علاوه بر كنسرت های تكنوازی فراوانش، می توان به كنسرت وی در سال 1996 با همراهی اركستر فیلارمونیك شهر كلن آلمان اشاره كرد. دو شاگرد ممتازش اردال ارزنجان Erdal Erzincan و اِروال پارلاك Erol Parlak در این برنامه همراهی اش كردند.
اردال ارزینجان Erdal Erzincan متولد 1971 در آشكاله از توابع شهر ارزروم و همشهری عارف ساق است. در دوران كودكی به موسیقی محلی و ساز باقلاما روی آورد. وی از سال 1981 در استانبول اقامت گزید و از سال 1985 زیر نظر عارف ساق به تكمیل آموخته هایش پرداخت. پس از عارف ساق او شاخص ترین چهره باقلامانوازی تركیه و به خاطر همنوازی اش با كیهان كلهر در ایران نیز شناخته شده ترین هنرمند ترك محسوب می شود. اردال نیز همانند استادش عارف ساق برآمده از موسیقی محلی است و در بیشتر اجراهایش نیم نگاهی به سازهای محلی دارد.
دكتر ارول پارلاك Erol Parlak تكنیكی ترین نوازنده در خصوص نواخت های غیر سنتی باقلاما محسوب می شود. وی كه هم اكنون ریاست بخش موسیقی شرقی دانشگاه موسیقی استانبول را بر عهده دارد، یكی از سه شاگرد نامی عارف ساق است.
تولگا ساق Tolga Sağ فرزند و یكی از سه شاگرد مشهور عارف ساق، با تشكیل یك گروه چهار نفره با همراهی اردال ارزینجان و دو تن دیگر، آلبوم عشق ما، ترانه های تركی Türküler Sevdamız را منتشر كرد. بعدها به دلیل استقبال زیاد به صورت آلبوم های شماره 1، 2 و 3 به ترتیب در اختیار مردم قرار گرفت. در نمونه ای كه اینك خواهید شنید، او و همراهانش به نیكی از تغییر ریتم و مدولاسیون بهره برده اند و آهنگی نسبتاً طولانی ولی جذاب را نواخته و خوانده اند.
نشه ایلماز Neşe Yılmaz كه با نام هنری زارا Zara شهرت دارد، سال 1976 در شهر آدیامان Adıyaman (جنوب تركیه) به دنیا آمد. در سال 1991 مقام اول مسابقه آواز استانبول را دریافت كرد و دو سال بعد در 1993 بار دیگر همین عنوان را از آن خود كرد و بانوی آواز تركیه شد. در سال 1998 نخستین آلبوم وی با نام آونتو Avuntu به معنی آرامش منتشر شد. دومین آلبومش با عنوان زمانی گلدی ZAMANI GELDİ (وقتش رسیده) در سال 2005 مخاطبانش را در شگفتی دیگری فرو برد. یكی از ویژگی های هنری زارا اجرای موسیقی در چندین گونه متفاوت است. او آوازها و ترانه های محلی (موسیقی خلق)، موسیقی صانات و موسیقی پاپ را با قدرت می خواند.
اگر به صدای تار در این آهنگ محلی دقت كنید، می بینید شباهت زیادی با صدای تار خودمان دارد، در حالی كه از نظر ساختمانی همان تار آذری است. چون ترك ها سیم های آن را خیلی شل كوك می كنند، در نتیجه صدای همیشگی تار آذری نمی دهد و به همین دلیل كمی به صدای تار ایران نزدیك است. همچنین استفاده از صدای نی چوپانی در ابتدا آهنگ، حرفه ای به نظر می رسد. در نمونه بعدی، تكنیك بالای باقلاما نوازی خیلی جلب توجه می كند. دقت كنید سرعت نوازندگی ساز كاملاً در خدمت فرهنگ تركی است.
هر سرزمینی یك نشانه و یا نماد موسیقایی دارد كه شاید در جای دیگر نتوان آن را به همان كیفیت یافت. برای مثال ترانه نوایی همیشه یادآور خراسان است و یا آواز ابوعطا به پیشانی مناطق كویری و مركزی ایران نقش بسته است. در فلات آناتولی نیز چنین آوازهایی وجود دارند.
موسیقی آرابسك Arabesk müzik
در آغاز قرن بیستم میلادی، گونه ای موسیقی باكلام زیر عنوان ترانه های میخانه ای Meyhane Şarkılari در شهر استانبول رایج بود كه شاید بتوان آن ها را به لحاظ كاركرد اجتماعی برابر با موسیقی لاله زاری خودمان دانست. مجریان این نوع موسیقی در ابتدا كولی ها و شنوندگانش نیز عموماً طبقه كارگری بودند. بعدها با پیدایش دستگاه های ضبط گرامافون و سپس رادیو، گروهی دیگر از هنرمندان شهری و آموزش دیده ترك جذب آن شدند. در نتیجه یك موسیقی چند رگه پدید آمد كه علاوه بر عناصر تركی، نشانه هایی از موسیقی عرب و كولی نیز در آن بود. نمونه ضبط های اوایل قرن بیستم به لحاظ صدادهی (سونوریته) شباهت جالبی به موسیقی عصر پهلوی اول و دوم در ایران دارند. چنان كه اگر كلام شان تركی نبود، برخی از آن ها را می شد به عنوان موسیقی ایرانی معرفی كرد. زهرا بیلیر Zehra Bilir یكی از این دسته خوانندگان قدیمی تركیه است كه سال 1913 در شهر مالاتیا به دنیا آمد و دوم جولای 2007 میلادی در شهر استانبول دیده از جهان فرو بست. از وی آهنگ هایی بر صفحات گرامافون و نوارهای ریلی به یادگار مانده است.
پس از فروپاشی امپراطوری عثمانی در طول جنگ جهانی نخست (1917-1914 میلادی) و شكل گیری جمهوری تركیه در سال 1927، علاوه بر رونق ترانه های میخانه ای، كم كم تركیب جدیدی از موسیقی اصیل تركی و موسیقی عربی به جامانده از دوران امپراطوری عثمانی پدید آمد. این نوع موسیقی كه در واقع تلفیق دو فرهنگ تركی و عربی و تا حدی عناصری از موسیقی كولی ها است، امروزه با عنوان آرابسك Arabesk شناخته می شود كه در برخی موارد ممكن است به جای فرهنگ عربی، یكی از فرهنگ های مجاور تركیه مانند ایرانی، یونانی، ارمنی و یا گرجی قرار بگیرد. در حال حاضر شاخص ترین خوانندگان موسیقی آرابسك ابراهیم تاتلی سس İbrahim Tatlıses و اورهان گنجه بای Orhan Gencebay هستند.
چنان كه اشاره گردید گاهی موسیقی آرابسك به جای تركیب موسیقی تركی با عربی، از عناصر غیر عرب نیز بهره می گیرد كه در این جا نمونه ای از آهنگ های كشور خودمان را خواهید شنید. خانم گیلای Gülay متولد سال 1970 استانبول، ترانه ای می خواند كه ملودی اصلی آن حدود 2000 كیلومتر دورتر از زادگاهش شكل گرفته است و همچنان در جنگل های سرسبز مازندران خوانده می شود.
اگر احتمالاً گوش هایتان با این ملودی بیگانه است، نمونه اصلی اش با صدای زنده یاد عصمت بابلی (دلكش) را بشنوید و سپس نمونه تقلیدی آن توسط هنرمندان بوشهری را هم بشنوید و مقایسه كنید. توجه كنید كه نسخه تركی این آهنگ با تغییراتی متناسب با فرهنگ موسیقی تركیه همراه است.
موسیقی مذهبی Ilahiler muzik
در هم تنیدگی موسیقی عثمانی با موسیقی مذهبی تركیه به گونه ای است كه جداسازی آن ها را سخت می نماید. تنها می توان به كاركرد، اشعار متفاوت و همچنین میزان استفاده از سازهای گوناگون اشاره كرد. وجه مشترك موسیقی عثمانی، موسیقی مذهبی و موسیقی صوفیان تركیه در فواصل موسیقایی و شیوه گردش نغمات است. یعنی شباهت شنیداری این سه گونه موسیقی، شنونده را به این نتیجه می رساند كه فقط یك نوع موسیقی را می شنود ولی چون كاركرد متفاوتی دارند، بهتر است هر یك را در جایگاه خودش بررسی كنیم.
بخش مهمی از موسیقی مذهبی تركیه در اذان و خوانش قرآن جلوه دارد. ترك ها بر خلاف ایرانیان، قرآن را به شیوه عربی نمی خوانند و خوانش منحصر به فردی دارند. در واقع با استفاده از عناصر موسیقی دوران عثمانی، همچنان صدای قرآن در مساجد این كشور به گوش می رسد.
اذان به عنوان مهم ترین شعار مسلمانی در این كشور بسیار شنیده می شود و امكان ندارد شما هنگام وقت های پنجگانه نماز در شهری كوچك یا بزرك باشید و صدای اذان را نشنوید. همانند كشورمان الگوی خوانش اذان چندگانه است. برخی بیشتر عربی شنیده می شوند و برخی نیمه عربی و برخی دیگر كاملاً با الگوی تركی خوانده می شوند. خوانش اذان با كلام تركی اگر چه خیلی رایج نیست ولی به هر حال هست و در این جا نمونه ای را خواهید شنید.
موسیقی صوفیان قونیه را نیز می بایست در همین گروه بررسی كرد. زیرا صوفی گری اساساً یك تشكل برآمده از مذهب است. در حال حاضر شهر قونبه مركز این نوع موسیقی به شمار می رود اگر چه در استانبول هم مواردی وجود دارد. سماع دراویش قونیه با نوعی موسیقی مخصوص همراهی می شود كه از نظر ساختاری، همان موسیقی عثمانی است. تفاوت اصلی اش در این است كه تنها با سازهای ملی تركیه به همراه كلام اجرا می شود. در حالی كه موسیقی عثمانی امروزی، گاه با استفاده از سازهای غربی و عموماً خانواده ویولون نیز شنیده می شود.
موسیقی پاپ تركی Türk Pop müziği
امروزه موج موسیقی پاپ همه دنیا را گرفته و گریزی از آن نیست. مهم ترین تفاوت این گونه موسیقی ها، میزان وفاداری شان به فرهنگ كشورهای مختلف است وگرنه از نظر ساختار و چیدمان و صدادهی، كم و بیش همه موسیقی های زیر عنوان پاپ، فضایی مشترك دارند. بر این اساس موسیقی پاپ تركیه را به دو شاخه اصلی می توان تقسیم كرد. دسته نخست كه عنوان موسیقی پاپ تركی به درستی بر پیشانی اش می نیشیند و دسته دوم، یك موسیقی كاملاى بیگانه با فرهنگ موسیقی تركیه و صرفاً دارای كلام تركی. بیشتر نمونه های موسیقی پاپی كه امروزه در این سرزمین تولید می شوند، به نسبتی كم یا زیاد از عناصر فرهنگ تركی بهره مندند، گاه خیلی غنی و گاه كمی ضعیف تر. گاه یك آهنگ پاپ می توان یافت كه از نظر نزدیكی به عناصر فرهنگ خودی، هیچ كمبودی ندارد و صرفاً چیدمانش بر اساس موسیقی همه پسند پاپ شكل گرفته است.
برخی ترانه های پاپ تركیه، فقط كلام تركی دارند و دیگر هیچ. نمونه وطنی اش را كم نداریم كه فقط كلام فارسی خوانده می شود. می توان گفت یك نوع موسیقی پاپ جهانشمول وجود دارد كه همانند شلوار جین در كشورهای مختلف مصرف می شود و البته مصرف كنندگانش به زبان محلی خود صحبت می كنند.
اجرای موسیقی و كلام غیر تركی نیز در این كشور كم و بیش رواج دارد. هنرمندانی كه به زبان های دیگر آشنایی دارند، معمولاً در كارنامه هنری شان، نمونه هایی از موسیقی های غیر تركی دیده می شود. نمونه اش خانم زاراست كه علاوه بر اجرای ترانه های خلقی، موسیقی صانات و پاپ، به زبان انگلیسی هم می خواند. البته این موسیقی صددرصد غیر تركی است كه تنها توسط یك خواننده ترك زبان اجرا شده است.
موسیقی سمفونیك Symphonic music
موسیقی غربی از نوع سمفونیك، در زمان حیات آخرین پاشاهای عثمانی پا به این سرزمین نهاد. یعنی تقریباً همزمان با ورود موسیو لومر به ایران، یك آهنگساز توانا كه اسمش را فراموش كرده ام، افسار این نوع موسیقی در سرزمین ترك ها را به دست گرفت و خیلی زود ایشان را با دنیای موسیقی پر هیمنه سمفونیك آشنا كرد. در نتیجه اركستر سمفونیك آنكارا امروزه قوی ترین اركستر سمفونیك خاورمیانه محسوب می شود. جالب است بدانید از جمله رهبران مهمان اركستر یاد شده، دو تن از هنرمندان ایرانی به نام های علی رهبری و شهرداد روحانی هستند. در خصوص آهنگسازان موسیقی سمفونیك تركیه هیچ اطلاعی ندارم. پس بماند برای بعد و اینك دو مورد جالب را پی می گیرم.
شما اگر اهل گیتار كلاسیك باشید، حتماً اجراهای خانم لی لی افشار را دیده یا شنیده اید كه معمولاً آهنگی با عنوان كارا توپراك kara toprak به معنی خاك سیاه را اجرا می كنند. آهنگساز این اثر زیبا، عاشیق ویسل شاطراوغلو Âşık Veysel Şatıroğlu همان هنرمند موسیقی بومی تركیه است كه پیشتر نمونه ای از كار وی را شنیدید. البته نسخه پیانویی و گیتاری آن را كسان دیگری تنظیم كرده اند. در واقع یك ملودی موسیقی خلق تركیه (محلی) با پرداخت مناسب به یك قطعه كلاسیك برای گیتار تبدیل شده است.
نمونه دوم مارش معروف آلاتوركا Alaturka ساخته ولفانگ آمادئوس موتزارت است كه بیشتر آن را با عنوان مارش ترك می شناسند. گفتی است امپراطوری عثمانی در اوج قدرت خویش، حدود ده سالی وین پایتخت اتریش امروزی را در اختیار داشت و هنگامی كه سربازان اشغالگر عثمانی با موسیقی ویژه نظامی رژه می رفتند، موتزارت جوان از انگاره (تم) موسیقی آن ها بهره می گیرد و این قطعه زیبا را با لحاظ عناصر موسیقی كلاسیك می سازد. حتماً اجرای مارش ترك با پیانو را بارها و بارها شنیده اید. شنیدن نسخه تركی آن با هنرمندی ارول پارلاك Erol Parlak شاید برای تان جالب باشد.
* هادی سپهری دانش آموخته موسیقی ایرانی در مقطع كارشناسی سال 1356 خورشیدی (1977 میلادی) در شهر تهران متولد شد. وی موسیقی را نزد اساتید مختلفی همچون بهمن رجبی، کامبیز گنجه ای، جمشید محبی، مهندس حمیدرضا رضایی، شریف لطفی، زنده یاد عطا جنگوک، حسین مهرانی و شاهپور رحیمی آموخته است. در سال 1367 (1988 میلادی) با سفر به کشور ترکیه باقلاما را دید و دل داد و همچنان نزد تولگا ساق Tolga sağ هنرمند بزرگ تركیه ادامه می دهد. وی اولین و تنها دارنده كارت رسمی تدریس باقلاما در ایران محسوب می شود.
+ عکس سازها و هنرمندان به زودی ....:gol: