بدون اغراق مکاره ترین بازار فعلی ایران بازار نقل انتقال در حال انجام در رشته ورزشی فوتبال است که تب شرکت و بالا بردن ارقام در آن را نه دلالان بلکه رسانه ها مخصوصا بخش اغواسالاران آن بر عهده دارند به نحوی که برخی از خبر نگاران و یا صاحب امتیاز های رسانه ای تنها برای آنکه بتوانند رقبای خود را از گردونه رقابت بیرون کنند ویا حتی سری در بین سرها دربیاورند وقت شبانه روزی خود را صرف می کنند تا با کسب خبر از فلان مربی و یا بهمان مدیر عامل باشگاه خبر هایی را در خصوص چه کسی به کجا می رود و یا فلان مربی و یا مدیر عامل دنبال کدام بازیکن است بازار نقل و انتقال را پرشور نمایند و در این میان بدبخت همین روز نامه نگاران و یا خبر نگاران ورزشی که باعث بالا رفتن تب فوتبال و نقل وانتقالات می شوند و لی از کل مبالغ نجومی که بین برخی از بازیکنان و باشگاه ها و یا مربیان و باشگاه ها و یا با عرض تاسف دلالان و باشگاه ها رد و بدل می شود چیزی برای آنها نمی ماست.
بعد از این نگاه تا حدودی منفی به موضوع نقل و انتقالات فوتبای بیایید کمی واقع بینانه به موضوع نقل و انتقالات وپول هایی که در این بین توزیع و تقسیم می شود نگاهی بیاندازیم تا ببینیم که این روال نا میمون چه مقدار با مباحث اعتقادی ما مطابقت دارد و یا در سیستم سیاسی ما چه مقداراین روندمی تواند مطلوب و مقبول باشد .
همانگونه که می دانید در منطق اعتقادی ما هرکس صاحب و مالک در آمدی می باشد که از محل انجام کار تولیدی وخدماتی نصیبش می شود وبدترین نوع در آمد آن است که از محل غیر کارکردی (کاری که محصولش به چشم نیاید و یا بدرد نخورد و یا اصلا تولیدی وجود نداشته باشد) نصیب آدمی شود خوب با این منطق کاری که در فوتبال به انجام می رسد و برمبنای آن محصولی که بدست می آید چه می تواند باشد و به چه دردی می خورد ؟اینها سئوالاتی می باشد که فکر نمی کنم کسی را بتوانید پیدا بکنید که با انگشت گذاردن برروی یک موجودیت نام محصول فوتبال برآن بگذارد و پاسخی برای ما داشته باشد پس دراصل فوتبال و یا سایر رشته های ورزشی کار نیست که بشود با استفاده از مفاهیم اقتصادی درآمد روشنی برای آن متصور شد ویا در آمد های حاصل از آن را مباح وحلال شمرد مگر آنکه در کناراین وجه سرگرمی و یا ورزشی بشود صنایع جنبی ایجادنمود که از طریق محصولات آن که بتوسط فوتبال معرفی وتبلیغ می شوند و یا در فروش آنها فوتبال حکم ابزار تبلیغ و یا توسعه را می یابد در آمد بوجود آورد وآن را مباح و پاک دانست.
با این توضیحات اگر دوستان فوتبالی از ما نرنجند و اجازه بدهندکه باقی بحث را ادامه دهیم این موضوع پیش می آید که پس چه کسی به جریان و سازمان فوتبال ایران که هیچ منفعتی برای جامعه ما ندارد(چون فوتبال به عنوان یک رشته ورزشی فراگیر و سرگرم کننده ازبین رفته است) و تنها به عنوان غولی تنوره کش تمام داشته های ما را در خود فرو می کشد و به نابودی می رسانداجازه می دهدکه بازاری چنین گسترده وبدون در و پیکر برای خودایجاد کندو مربی بدون آنکه بداند پول خریدبازیکنش از کجا می آید دست روی این بازیکن و آن بازیکن بگذارد و به هر شکل که شده آن را خریداری کندتا بلکه بتواند تیمش را بدون دنگ و فنگ قهرمان بنماید وتازه اگر هم نشد طلبکار باشد که دست هایی در کار است که نمی گذاردما قهرمان بشویم و نمی گوید که چرا این دست ها در زمانی که او به اندازه بودجه یک استان دومیلیون نفری اعتبار و بودجه صرف یک تیم می نمود چیزی نگفته و یا مانع خرید هایش نشده است .
مثلا شما به همین اقدامات جناب آقایان قلعه نوعی و رویانیان اگر توجه بنمایید پول خرید هایی که این آقایان در دستور کار دارند از کجا تامین می شود وتازه اگربا این اقدامات مثلا پرسپولیس و یا استقلال اگر (فکر نمی کنم بتوانند و یا از درون همین تیم ها بگذارند) قهرمان بشوند کدام کار منطقی و قابل بررسی صورت گرفته که بشود آن را هنر مربی دانست و یا گواهی برای بالا بودن توان مدیریتی مدیر معرفی کرد؟.
پاسخ این سئوال هم مشخص است و آ اینکه هیچ کاری زیرا که فوتبال کار نیست و تولیدی ندارد که کمک حال تولید ناخالص ملی باشد ویا از آن چیزی به بیرون داده نمی شود .
پس براستی چرا سازمان های ناظری چون سازمان بازرسی کل کشور ویا دیوان محاسبات مجلس شورای اسلامی کمیته های تحقیق وتفحصی را روانه میدان نقل و انتقالات نمی کنند تا بدانندکه مثلا بازیکنی که برای یک سال حدود یک میلیارد تومان و برای هربازی حدود فلان مقدار تومان دستمزد و برای هر برد فلان مقدار تومان پاداش می گیرد دارای چه هنریست که پول به پایش ریخته می شود؟
دوستان مسئول در سازمان های نظارتی باید بدین نکته توجه داشته باشند که کم کم از درون همین فوتبالیست های موجود طبقات مرفهی بیرون می آید که با افزودن به فاصله طبقاتی مشکلات فراوانی را برای جامعه ایجاد می کنند پس لازم است که مسئولان بازرسی ومحاسباتی سری به بازار نقل و انتقالات بزنندو ابتدا کار جذب بازیکن در دو باشگاه پرسپولیس و استقلال را زیر نظر بگیرند تا مشخص شود که براساس کدام اصل از قانون اساسی و یا مواد خاصی ازقوانین موضوعه چنین ریخت و پاش هایی علمی و عقیدتی می باشد؟
بعد از این نگاه تا حدودی منفی به موضوع نقل و انتقالات فوتبای بیایید کمی واقع بینانه به موضوع نقل و انتقالات وپول هایی که در این بین توزیع و تقسیم می شود نگاهی بیاندازیم تا ببینیم که این روال نا میمون چه مقدار با مباحث اعتقادی ما مطابقت دارد و یا در سیستم سیاسی ما چه مقداراین روندمی تواند مطلوب و مقبول باشد .
همانگونه که می دانید در منطق اعتقادی ما هرکس صاحب و مالک در آمدی می باشد که از محل انجام کار تولیدی وخدماتی نصیبش می شود وبدترین نوع در آمد آن است که از محل غیر کارکردی (کاری که محصولش به چشم نیاید و یا بدرد نخورد و یا اصلا تولیدی وجود نداشته باشد) نصیب آدمی شود خوب با این منطق کاری که در فوتبال به انجام می رسد و برمبنای آن محصولی که بدست می آید چه می تواند باشد و به چه دردی می خورد ؟اینها سئوالاتی می باشد که فکر نمی کنم کسی را بتوانید پیدا بکنید که با انگشت گذاردن برروی یک موجودیت نام محصول فوتبال برآن بگذارد و پاسخی برای ما داشته باشد پس دراصل فوتبال و یا سایر رشته های ورزشی کار نیست که بشود با استفاده از مفاهیم اقتصادی درآمد روشنی برای آن متصور شد ویا در آمد های حاصل از آن را مباح وحلال شمرد مگر آنکه در کناراین وجه سرگرمی و یا ورزشی بشود صنایع جنبی ایجادنمود که از طریق محصولات آن که بتوسط فوتبال معرفی وتبلیغ می شوند و یا در فروش آنها فوتبال حکم ابزار تبلیغ و یا توسعه را می یابد در آمد بوجود آورد وآن را مباح و پاک دانست.
با این توضیحات اگر دوستان فوتبالی از ما نرنجند و اجازه بدهندکه باقی بحث را ادامه دهیم این موضوع پیش می آید که پس چه کسی به جریان و سازمان فوتبال ایران که هیچ منفعتی برای جامعه ما ندارد(چون فوتبال به عنوان یک رشته ورزشی فراگیر و سرگرم کننده ازبین رفته است) و تنها به عنوان غولی تنوره کش تمام داشته های ما را در خود فرو می کشد و به نابودی می رسانداجازه می دهدکه بازاری چنین گسترده وبدون در و پیکر برای خودایجاد کندو مربی بدون آنکه بداند پول خریدبازیکنش از کجا می آید دست روی این بازیکن و آن بازیکن بگذارد و به هر شکل که شده آن را خریداری کندتا بلکه بتواند تیمش را بدون دنگ و فنگ قهرمان بنماید وتازه اگر هم نشد طلبکار باشد که دست هایی در کار است که نمی گذاردما قهرمان بشویم و نمی گوید که چرا این دست ها در زمانی که او به اندازه بودجه یک استان دومیلیون نفری اعتبار و بودجه صرف یک تیم می نمود چیزی نگفته و یا مانع خرید هایش نشده است .
مثلا شما به همین اقدامات جناب آقایان قلعه نوعی و رویانیان اگر توجه بنمایید پول خرید هایی که این آقایان در دستور کار دارند از کجا تامین می شود وتازه اگربا این اقدامات مثلا پرسپولیس و یا استقلال اگر (فکر نمی کنم بتوانند و یا از درون همین تیم ها بگذارند) قهرمان بشوند کدام کار منطقی و قابل بررسی صورت گرفته که بشود آن را هنر مربی دانست و یا گواهی برای بالا بودن توان مدیریتی مدیر معرفی کرد؟.
پاسخ این سئوال هم مشخص است و آ اینکه هیچ کاری زیرا که فوتبال کار نیست و تولیدی ندارد که کمک حال تولید ناخالص ملی باشد ویا از آن چیزی به بیرون داده نمی شود .
پس براستی چرا سازمان های ناظری چون سازمان بازرسی کل کشور ویا دیوان محاسبات مجلس شورای اسلامی کمیته های تحقیق وتفحصی را روانه میدان نقل و انتقالات نمی کنند تا بدانندکه مثلا بازیکنی که برای یک سال حدود یک میلیارد تومان و برای هربازی حدود فلان مقدار تومان دستمزد و برای هر برد فلان مقدار تومان پاداش می گیرد دارای چه هنریست که پول به پایش ریخته می شود؟
دوستان مسئول در سازمان های نظارتی باید بدین نکته توجه داشته باشند که کم کم از درون همین فوتبالیست های موجود طبقات مرفهی بیرون می آید که با افزودن به فاصله طبقاتی مشکلات فراوانی را برای جامعه ایجاد می کنند پس لازم است که مسئولان بازرسی ومحاسباتی سری به بازار نقل و انتقالات بزنندو ابتدا کار جذب بازیکن در دو باشگاه پرسپولیس و استقلال را زیر نظر بگیرند تا مشخص شود که براساس کدام اصل از قانون اساسی و یا مواد خاصی ازقوانین موضوعه چنین ریخت و پاش هایی علمی و عقیدتی می باشد؟