خبرگزاری ایسنا: پسر حدود 18 ساله به نظر میرسد. تنها نیست. همراه با سگ درنده و مهاجمش از ماشین کروک آلبالویی پیاده میشود. اسکارفی (دستمال) که دور مچش دارد را باز میکند و به سرش میبندد. بعد زنجیر و قلادهسگ را به یکی از درختان میانه شانه خاکی جاده میبندد و خودش هم همان دور و اطراف به گپ و گفت و معرفی سگ برای آنان که کنجکاوند مشغول میشود.
کمی آن سو تر، مردی با ماده سگی که به هفت تا سگ تولهاش شیر میدهد، معرکه گرفته و عدهای را دور خود جمع کرده است.
مرد میانسالی که سر و وضع و ظاهری ساده هم دارد، سگ پیرش را که فقط صدا دارد و خطر ندارد، برای فروش آورده و 150 هزار تومان هم رویش قیمت گذاشته. میگوید سگ چوپان است و تا بوده هیچ گرگی وجود نکرده به گله بزند. اما حالا به پولش بیشتر از خودش نیاز دارد.
حتی از ظاهر سگها هم میشود فهمید که کدامها اصیلتر و گرانترند. یکی از شکاری ها نظرم را جلب می کند. صاحبش روی آن 35 میلیون تومان قیمت گذاشته. البته قبلش خلاصهای از مهارتها و آموختههای سگ را با غرور بیان میکند. با این قیمت کمتر کسی خریدار است. برای همین فروشنده پیشنهاد میدهد یکی از تولههایش را با 1.5 میلیون تومان صاحب شوم.
.
.
.
.
.
اینجا، انتهای بزرگراه آزادگان بعد از تقاطع خلیج فارس، یک جمعه بازار غیرقانونی است که هر هفته شلوغتر از هفته قبل برپا میشود و ظاهرا به هیچ کس هم ربطی ندارد.