زندگی میکنیم ...
در روزگاری که دل را به مسلخ میبرند ... روح را به بازی میگیرند
چنگ به گیسوی انسانیت میزنند ... شرف را قربانی میکنند
جوانی را تباه میکنند ... برای پیران گور میتراشند
زنان را فاحشه میخوانند ... دختران را تن فروش
مردان را بی غیرت میخوانند ... پسران را وطن فروش
زندگی میکنیم ...
در بادی خرابه نشینان
مُهر آدمیت به جان میزنیم ... نقاب بر چهره کریه خود میکشیم
بغض را پشت لبخند مدفون میکنیم
اشک را در چشمان پر از انتظار پنهان میکنیم
صداقت را قی میکنیم ... جام حماقت را سر میکشم
بوسهء ناپاک بر چهره خلق میزنیم
گیسوان خود را بر روی شانه های پر از گناه خود به رقص در می آوریم
زندگی میکنیم ...
همچون مردگانی سرگردان
گویی که کوس رسوایی به سر کشیده ام ... کفن پوش نه ، همچون کفن فروش معامله میکنیم
معامله میکنیم باورهای غلط خودباوری را
معامله میکنیم آبرو را با بی آبرویی ... راز را با رسوایی
و چه شیرین و گوارا میبلعیم طعم ناخوش این بودنها را ............................
و چه مغرورانه زندگی میکنیم ... !!!
گویی که هیچ گاه نخواهیم مرد ... !!!
زندگی میکنیم ... !!!
آوا
منبع قلم پردازان
در روزگاری که دل را به مسلخ میبرند ... روح را به بازی میگیرند
چنگ به گیسوی انسانیت میزنند ... شرف را قربانی میکنند
جوانی را تباه میکنند ... برای پیران گور میتراشند
زنان را فاحشه میخوانند ... دختران را تن فروش
مردان را بی غیرت میخوانند ... پسران را وطن فروش
زندگی میکنیم ...
در بادی خرابه نشینان
مُهر آدمیت به جان میزنیم ... نقاب بر چهره کریه خود میکشیم
بغض را پشت لبخند مدفون میکنیم
اشک را در چشمان پر از انتظار پنهان میکنیم
صداقت را قی میکنیم ... جام حماقت را سر میکشم
بوسهء ناپاک بر چهره خلق میزنیم
گیسوان خود را بر روی شانه های پر از گناه خود به رقص در می آوریم
زندگی میکنیم ...
همچون مردگانی سرگردان
گویی که کوس رسوایی به سر کشیده ام ... کفن پوش نه ، همچون کفن فروش معامله میکنیم
معامله میکنیم باورهای غلط خودباوری را
معامله میکنیم آبرو را با بی آبرویی ... راز را با رسوایی
و چه شیرین و گوارا میبلعیم طعم ناخوش این بودنها را ............................
و چه مغرورانه زندگی میکنیم ... !!!
گویی که هیچ گاه نخواهیم مرد ... !!!
زندگی میکنیم ... !!!
آوا
منبع قلم پردازان