منبع:وبلاگ آوای ابهر
واقعیت تاسف بار عدم ثبات قیمت ها در بازار که از سوی برخی از صاحب نظران وبه غلط در یک پکیج کلی رخداد تورمی دسته بندی ومورد تفسیر قرار می گیرد برای عموم مردم تلخ و گزنده می باشد به نحوی که نمی توان در جامعه ای که با چنین پدیده ای مواجه است و به نوعی تمام آنچه که عرضه می گردد (اعم از کالاهای صنعتی و خدماتی مختلف) واقشاری که نیاز به بهره برداری ازآنها دارند با سیر صعودی و سریع قیمت ها با مشکلات فراوانی در گیر می باشند لایه ای از جامعه را جدا نمود و با متهم نمودن آن به اینکه در این عدم ثبات دستی دارد لعن ونفرین عمومی را متوجه آن ساخت و یا با هدایت اذهان عمومی به سوی آن به نوعی مایه دور ماندن علت اصلی از به زیر ذره بین نقد رفتن و یا به نوعی طفره رفتن عناصر مسئول از تقصیری که در پیدایش این پدیده در عرصه جامعه داشته اند را فراهم آورد.
ویا به عبارتی بدون توجه به این نکته که آنچه در بازار در جریان است تورم و گونه ای از آن نیست و یایدون آنکه بازاری در شکل گیری آن نقشی داشته باشد صواب و صلاح نیست که همه تقصیر ها رامتوجه بازاری بکنیم وبا سمت دادن تمام تریبون های رسمی و غیر رسمی و تمام قلم ها به سوی این قشر از جامعه این عنوان را مطرح نماییم که بازاری مسبب و یا تشدید کننده آن بوده ویا به نوعی با خالی نمودن تمام دق دلی ها روی سر سربازاری مجال آن را فراهم کنیم تا مسببان و مسئولان اصلی پیدایش چنین وضعیتی بتوانند از زیر بار مواخذه و قبول مسئولیت وپاسخ گویی به جامعه فرار بکنند .
برای درک موقعیت واقعی وشرایطی که هم اکنون جامعه ما با آن در گیر است نکاتی چند را توضیح می دهم تا خوانندگان بدانند که اساسا بازاری نمی تواند چندان نقش تعیین کننده و یا تخریب کننده ای در موضوع گرانی های موجود داشته باشد.
اولا ریشه پیدایش شرایط موجود در جامعه ایرانی وابستگی به نوع نگاهی دارد که ما حداقل در سال های پس از دولت توسعه اقتصادی به موضوع تولید داشته ایم به نحوی که به جرات می توان عنوان نمود که ما در طی شانزده سال گذشته عملا از تولید وبرنامه ریزی برایآن خودمان رادور نگه داشته ایم و کل اقتصاد کشور را به سوی مصرف وواردات حتی کالا های استراتژیک سوق داده ایم ونتیجه این شده که کمترین تغییری در اوضاع اقتصاد جهانی می تواند تحولات سونامی گونه ای را در اقتصاد ما ایجاد کند و حتی آثاری عکس اقتصاد جهانی در اقتصاد ما ایجاد کند(رکود جوامع صنعتی باید با ارزان شدن کالا در کشور های عقب مانده توام شود زیرا که کشور های در گیر با رکود مجبور می شوند تا کالا های تولیدی خود را با قیمت ارزان تری به فروش برسانند تا با درآمدهای حاصله زمینه سرمایه گذاری و اشتغال را فراهم آورند) پس در چنین شرایطی نمی توان بازاری را مقصر دانست چون نقص و ضعف در برنامه ریزی کلان و نوع نگاه به اقتصاد ملی باعث پیدایش شرایط موجود بوده است.
ثانیا شرایط فعلی موجود در بازار بستگی مستقیمی به نرخ ارزش ریال در برابر ارز های مطرح جهانی دارد که این موضوع با توجه به تحریم و کاهش نرخ رشد اقتصادی ما که عملا در مفهومی تحت عنوان کاهش در آمد ارزی ضمن حفظ و یا تلاش برای حفظ میزان نیاز به ارز خارجی شکل نمادینی به خود می گیرد نرخ برابری ارز های موجوددر برابر ریال را دچار نوسان نموده به نحوی که این جریان روند پرشتاب منفی را برعلیه ریال ایجاد نموده که ادامه آن باعث تغییرات سریع و کلی در قیمت ها شده تا جایی که بازاری را مجبور ساخته تا کالا های در اختیار خود را با روند تغییرات قیمت در بازار عرضه بدارد چونکه دارایی و یا سرمایه در گردش او هم با تغییرات قیمت ریال با کاهش ارزش روبرو می گردیده است پس بازاری برای آنکه بتواند خود را مواجه با ورشکستگی نبیند مجبور می شود که قیمت کالا های خود را برابر با قیمت های جاری در بازار بنماید تا بتواند به جای آنکه می فروشد جنس جدیدی خریداری کند تا از چرخه اقتصادی بیرون نیافتد
حال اگر دوستان به دو مفهوم فوق توجه داشته باشند و آنها را مساوی با شرایط موجود در بازار بدانندمی شود گفت که پدیده مزبور با تاثیر گذاری عوامل خارج از روند طبیعی بازار برآن وارد شده و به نوعی با تحمیل تبعات خود مردم و بازاری را با سختی و گرانی مواجه ساخته زیرا که بازاری نیز خود به نوعی مصرف کننده است و می داند که با وارد آمدن هیجان در بازارخود او هم دچار مشکل خواهد شد.
در ضمن بایدبه خاطر داشت که در همه حالات و حوادث اجتماعی که گران شدن اقلام مصرفی مردم هم نوعی از این حالات و اتفاقات است همیشه هستند افرادی که بخواهند از شرایط به نحوی که باب میلشان باشد استفاده نمایند و این ربطی به تمام بازاریان ندارد و یا می توان گفت که در بین تمام لایه های اجتماعی وجود داردندافرادی که دلشان می خواهد اتفاقی رخ دهد و با سرگرم شدن مردم ومسئولان به آن موضوع اینان بتوانند از آب گل آلود ماهی بگیرند و با این حساب نمی توان نوع ونتیجه اعمال چنین افرادی را منتسب به تمام حاضران در آن مجموعه نمود .
از این روی آنانی که عمل ضد مردمی تعدادی از بازاریان در شرایط موجود را به نام تمام بازاریان تمام می کنند باید بدانند که ای بسی خود آنها هم در درون همان مجموعه ای که عضویت دارند از جمله افرادی باشند که در شرایط بحرانی چندان اطاعتی از قوانین و یا حتی وظایف انسانی نمی کنند پس نمی توان فعالیت تنها ایشان را به حساب دیگران گذاشت.
مثلا روزنامه نگار و یا خبر نگاری که چشم به دست متمولان دارد و خبر و مطلب تهیه می نماید تا از طریق ایجاد انراف در افکار عمومی مسئولان را از زیر نگاه انتقادی جامعه برهاند و آنان از او خوششان بیاید و در سفر و حضر همراهشان دارند آیا همانند آن بازاری نیست که می ماند تا مردم ومسئولان مشغول حادثه و گرفتاری شوند و با غافل شدن از او این امکان را برایش فراهم کنند که بار خود را از محل دله دزدی های خود پر کند ؟
روزنامه نگار و یا خبر نگاری که با توجه به داشته هایش می داند در بوجود آمدن شرایط موجود بازاری کمترین نقشی را ندارد ولی باز می نویسد و لعن ونفرین را نثار بازاری می کند و یا به مردم این گرا را می دهد که همه تقصیر ها متوجه بازاری می باشد در اصل کسی است که دوست دارد تا چنین شرایطی پیش بیاید و او با کمک به آنانی که مقصر بروز حادثه بوده اند برای دور ساختنشان از مواخذه در عمل حکم همان بازاری را دارد که سعی می کندتا از شرایط موجود نهایت سوء استفاده را بکند.
واقعیت تاسف بار عدم ثبات قیمت ها در بازار که از سوی برخی از صاحب نظران وبه غلط در یک پکیج کلی رخداد تورمی دسته بندی ومورد تفسیر قرار می گیرد برای عموم مردم تلخ و گزنده می باشد به نحوی که نمی توان در جامعه ای که با چنین پدیده ای مواجه است و به نوعی تمام آنچه که عرضه می گردد (اعم از کالاهای صنعتی و خدماتی مختلف) واقشاری که نیاز به بهره برداری ازآنها دارند با سیر صعودی و سریع قیمت ها با مشکلات فراوانی در گیر می باشند لایه ای از جامعه را جدا نمود و با متهم نمودن آن به اینکه در این عدم ثبات دستی دارد لعن ونفرین عمومی را متوجه آن ساخت و یا با هدایت اذهان عمومی به سوی آن به نوعی مایه دور ماندن علت اصلی از به زیر ذره بین نقد رفتن و یا به نوعی طفره رفتن عناصر مسئول از تقصیری که در پیدایش این پدیده در عرصه جامعه داشته اند را فراهم آورد.
ویا به عبارتی بدون توجه به این نکته که آنچه در بازار در جریان است تورم و گونه ای از آن نیست و یایدون آنکه بازاری در شکل گیری آن نقشی داشته باشد صواب و صلاح نیست که همه تقصیر ها رامتوجه بازاری بکنیم وبا سمت دادن تمام تریبون های رسمی و غیر رسمی و تمام قلم ها به سوی این قشر از جامعه این عنوان را مطرح نماییم که بازاری مسبب و یا تشدید کننده آن بوده ویا به نوعی با خالی نمودن تمام دق دلی ها روی سر سربازاری مجال آن را فراهم کنیم تا مسببان و مسئولان اصلی پیدایش چنین وضعیتی بتوانند از زیر بار مواخذه و قبول مسئولیت وپاسخ گویی به جامعه فرار بکنند .
برای درک موقعیت واقعی وشرایطی که هم اکنون جامعه ما با آن در گیر است نکاتی چند را توضیح می دهم تا خوانندگان بدانند که اساسا بازاری نمی تواند چندان نقش تعیین کننده و یا تخریب کننده ای در موضوع گرانی های موجود داشته باشد.
اولا ریشه پیدایش شرایط موجود در جامعه ایرانی وابستگی به نوع نگاهی دارد که ما حداقل در سال های پس از دولت توسعه اقتصادی به موضوع تولید داشته ایم به نحوی که به جرات می توان عنوان نمود که ما در طی شانزده سال گذشته عملا از تولید وبرنامه ریزی برایآن خودمان رادور نگه داشته ایم و کل اقتصاد کشور را به سوی مصرف وواردات حتی کالا های استراتژیک سوق داده ایم ونتیجه این شده که کمترین تغییری در اوضاع اقتصاد جهانی می تواند تحولات سونامی گونه ای را در اقتصاد ما ایجاد کند و حتی آثاری عکس اقتصاد جهانی در اقتصاد ما ایجاد کند(رکود جوامع صنعتی باید با ارزان شدن کالا در کشور های عقب مانده توام شود زیرا که کشور های در گیر با رکود مجبور می شوند تا کالا های تولیدی خود را با قیمت ارزان تری به فروش برسانند تا با درآمدهای حاصله زمینه سرمایه گذاری و اشتغال را فراهم آورند) پس در چنین شرایطی نمی توان بازاری را مقصر دانست چون نقص و ضعف در برنامه ریزی کلان و نوع نگاه به اقتصاد ملی باعث پیدایش شرایط موجود بوده است.
ثانیا شرایط فعلی موجود در بازار بستگی مستقیمی به نرخ ارزش ریال در برابر ارز های مطرح جهانی دارد که این موضوع با توجه به تحریم و کاهش نرخ رشد اقتصادی ما که عملا در مفهومی تحت عنوان کاهش در آمد ارزی ضمن حفظ و یا تلاش برای حفظ میزان نیاز به ارز خارجی شکل نمادینی به خود می گیرد نرخ برابری ارز های موجوددر برابر ریال را دچار نوسان نموده به نحوی که این جریان روند پرشتاب منفی را برعلیه ریال ایجاد نموده که ادامه آن باعث تغییرات سریع و کلی در قیمت ها شده تا جایی که بازاری را مجبور ساخته تا کالا های در اختیار خود را با روند تغییرات قیمت در بازار عرضه بدارد چونکه دارایی و یا سرمایه در گردش او هم با تغییرات قیمت ریال با کاهش ارزش روبرو می گردیده است پس بازاری برای آنکه بتواند خود را مواجه با ورشکستگی نبیند مجبور می شود که قیمت کالا های خود را برابر با قیمت های جاری در بازار بنماید تا بتواند به جای آنکه می فروشد جنس جدیدی خریداری کند تا از چرخه اقتصادی بیرون نیافتد
حال اگر دوستان به دو مفهوم فوق توجه داشته باشند و آنها را مساوی با شرایط موجود در بازار بدانندمی شود گفت که پدیده مزبور با تاثیر گذاری عوامل خارج از روند طبیعی بازار برآن وارد شده و به نوعی با تحمیل تبعات خود مردم و بازاری را با سختی و گرانی مواجه ساخته زیرا که بازاری نیز خود به نوعی مصرف کننده است و می داند که با وارد آمدن هیجان در بازارخود او هم دچار مشکل خواهد شد.
در ضمن بایدبه خاطر داشت که در همه حالات و حوادث اجتماعی که گران شدن اقلام مصرفی مردم هم نوعی از این حالات و اتفاقات است همیشه هستند افرادی که بخواهند از شرایط به نحوی که باب میلشان باشد استفاده نمایند و این ربطی به تمام بازاریان ندارد و یا می توان گفت که در بین تمام لایه های اجتماعی وجود داردندافرادی که دلشان می خواهد اتفاقی رخ دهد و با سرگرم شدن مردم ومسئولان به آن موضوع اینان بتوانند از آب گل آلود ماهی بگیرند و با این حساب نمی توان نوع ونتیجه اعمال چنین افرادی را منتسب به تمام حاضران در آن مجموعه نمود .
از این روی آنانی که عمل ضد مردمی تعدادی از بازاریان در شرایط موجود را به نام تمام بازاریان تمام می کنند باید بدانند که ای بسی خود آنها هم در درون همان مجموعه ای که عضویت دارند از جمله افرادی باشند که در شرایط بحرانی چندان اطاعتی از قوانین و یا حتی وظایف انسانی نمی کنند پس نمی توان فعالیت تنها ایشان را به حساب دیگران گذاشت.
مثلا روزنامه نگار و یا خبر نگاری که چشم به دست متمولان دارد و خبر و مطلب تهیه می نماید تا از طریق ایجاد انراف در افکار عمومی مسئولان را از زیر نگاه انتقادی جامعه برهاند و آنان از او خوششان بیاید و در سفر و حضر همراهشان دارند آیا همانند آن بازاری نیست که می ماند تا مردم ومسئولان مشغول حادثه و گرفتاری شوند و با غافل شدن از او این امکان را برایش فراهم کنند که بار خود را از محل دله دزدی های خود پر کند ؟
روزنامه نگار و یا خبر نگاری که با توجه به داشته هایش می داند در بوجود آمدن شرایط موجود بازاری کمترین نقشی را ندارد ولی باز می نویسد و لعن ونفرین را نثار بازاری می کند و یا به مردم این گرا را می دهد که همه تقصیر ها متوجه بازاری می باشد در اصل کسی است که دوست دارد تا چنین شرایطی پیش بیاید و او با کمک به آنانی که مقصر بروز حادثه بوده اند برای دور ساختنشان از مواخذه در عمل حکم همان بازاری را دارد که سعی می کندتا از شرایط موجود نهایت سوء استفاده را بکند.